زن

ساخت وبلاگ

شیما رحیمی
دانشجوی ارشد ژئوشیمی دانشگاه شیراز

تو هم می پرسی چرا شیما
توضیح معنای شیما
شیما(ریشه عربی) در فارسی به معنی دختر خالداراست. خال در زبان ادبیات فارسی به معنای نشان و استعاره از زیبایی است و زمانی که به فرد نسبت داده شود نشانه‌دار معنی می‌شود، یعنی زن زیبا و نشانه دار. شیما اسم خواهر رضاعی محمد پیامبر می‌باشد و تلفظ عربی آن sheima است.

معنای شیما در زبان های مختلف بنا بر آنچه در لغت نامه ی دهخدا آمده است، شیما در زبان های مختلف، معانی متفاوتی به شرح زیر دارد:
در کردی به معنای دخترانه
در عربی به معنای زن خالداردر ژاپنی به معنی جزیره(زمینی که با آب یا چیزهای دیگر احاطه شده است) - نام برخی از مکان ها در ژاپن
در یونان باستان به معنی مادر روح خورشید
در آمریکایی نامی غیر رایج به معنی مادر

سایر توضیحات مربوط به نام شیماشکل نوشتاری شیما به ژاپنی: 志摩 یا シマ است
نام مستعار(نام خودمانی) شیما که غالبا در مصر استفاده می شود، "شوشو"است
اما این شیما معتقده که
همیشه جایی لازمه برای خالی شدن اروم شدن غمگین شدن گفتن و نگفتن رفتن ونرفتن تنهایی رو به رخ دیگری کشیدن منم مث بقیه تاوان میدم تاوان زندگی دو روزه 21بهار ودیدم اما از همه ی بهار ها بیزارم عاشق دی ماهم ماه تولد خودم... اما بازم مینویسم... تا ابد مینویسم وبلاگ من ودلم تا وقتی شام شیما به سحر برسه...

شام شیماسحر میشه...
زاده ی دی ماه/ 8شب پس از یلدا و 2روز قبل کریسمس شیمام دیگه مث بقیه شیما ها مث من مث تو مث ما راستش از این که همش مجبورم ادرس وب
عوض کنم خسته شدم دیگه تا ابد من و وبلاگ شام شیما شیما تو هم مث بقیه بیا وهر چی دلت میخاد بگو اینجا 4چوب خصوصی نداریم نظر خصوصی مصوصی هم در کار نیست آینجا روساختم تا از دلم بگم ارزو هام و دلتنگی وشادیام ...
خوش اومدی دوست...

بر غروب خونین هشتم دی ماه بنویس

همه ایرا نیان یلدایی اند و جهانی در تب میلاد عیسی

ولی من چشمانم به تاراج رفت ودلم را به حراج بستند

بر غروب خونین هشتم دی ماه بنگر که سرخی از خون رگهای مرده ام داشت

ولی باور نکرد افسون این درد که مرا هم نفس با خاک می یافت

نبست اذین ومیبدد اذین هر هشت دی ماه
...
اما سهراب شهر جالبی در مورد هشت دی ماه داره
آفتابی

صدای آب می آید، مگر در نهر تنهایی چه می شویند؟

لباس لحظه ها پاک است.

میان آفتاب هشتم دی ماه

طنین برف، نخ های تماشا، چکه های وقت.

طراوت روی آجرهاست، روی استخوان روز.

چه می خواهیم؟

بخار فصل گرد واژه های ماست.

دهان گلخانه ی فکر است.

سفرهایی تو را در کوچه هاشان خواب می بینند.

تو را در قریه های دور مرغانی به هم تبریک می گویند.

چرا مردم نمی دانند

که لادن اتفاقی نیست،

نمی دانند در چشمان دم جنبانک امروز برق آب های شط دیروز است؟

چرا مردم نمی دانند

که در گل های ناممکن هوا سرد است؟

شام شیما...
ما را در سایت شام شیما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sham-e-shimaf بازدید : 136 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 22:37