شام شیما

متن مرتبط با «تیشه بر ریشه شعر» در سایت شام شیما نوشته شده است

ترانه ای برای x

  • دیگه تو چشمای خسته ات رنگی جز شب نمیبینم نمیشه از باغ نگاهت گل رویا رو بچینم دیگه حتی وقت غربت با تو اشنا نمیشم  صدای سکوت و میخام اما از یادت نمی رم دنیا خیلی کوچیکه تازه به حرفت رسیدم  اول جاده بریدم اخرش باز تورودیدم باید یه جا خلاصه شه درد دلای م, ...ادامه مطلب

  • تیشه بر ریشه

  • بر دستان باد لرزش شیشه ها پُرم از لطافت و شور همیشه ها در شاگردی ازدحام خلوت روز اموختم تیشه بر ریشه بیشه ها,تیشه بر ریشه زدن,تیشه بر ریشه,تیشه بر ریشه شعر ...ادامه مطلب

  • شعر دوباره من دوباره تو...

  • دوباره من دوباره تو دوباره عشق... دوباره قلب خسته ای که هر نفس به یاد توست  و این زمین و ان زمان که میخواند  دوباره من دوباره تو و افتابی که هر نفس رکوع وسجده من است  که هر بهار تازه را می راند از بغض و هوس دوباره من دوباره تو و این کویر... که قبله وجودم است  که این سراب و ماسه ها تجلی وجودت است  دوباره من  ونامه ها که رفته اند به دست باد و ان نگاه یآس تو که ساخته دیوار وغبار...   شعر منتشر شده متعلق به سال 86 می باشد 17 سالگی من, ...ادامه مطلب

  • شعر خواهم گذشت

  • چشم بسته بس که رفته ای ... این راه را بدون من... باید که باورت شود... باچشم باز خواهم گذشت باید که در تو گم کنم ان قصه که پیدا نشد گر لاله زار ساختم از پاره های عشق تو... افسون افسوس من است که دست باد سپرده ام هر انچه که به بید گفت... باید چشمی برهم زنم تا که ترا پر ندهم.... , ...ادامه مطلب

  • ردپامون روی برفها...(ترانه)

  • رد پامون روی برفها فکر کردم تا ابد می مونه اونی که عاشق عشقه قصه رو با من میخونه توی دستم نقش دستش توی سینه یاد عشقش تنها یادگاری اون نامه های بی نشونه البوم عکس قدیمی حرفای خیلی صمیمی صدای تنفس عشق توی سینه که می دونه... صدای مرغهای دریا نه یه خواب بود و نه رویا مثل یک احساس صادق تو وجودم زد جوونه رد پامون روی برفها فکر کردم تا ابد میمونه اونی که طلوع تازه است تا غروب من میمونه...  , ...ادامه مطلب

  • شعر امشب از حال وهوایت شوری در من نیست...

  • امشب از حال و هوایت شوری در من نیست پُری از رفتن... خالی از ارزو ها... راهت را باز کرده ام فکرت اما مسدود حوادث شده و.. شوق پروازم نیست دل تو خواب زمستانی هنوز... باورم نیست کوچ پرستو در بهار ... امشب از رفتن توبغضی ماند خاطرات چون لاله ها زیر پایت له شدند... کوله باری خستگی نفس هایی در تبعید ساعت های در خواب پس از این یادگاری اند... راهت باز است... تو چرا ایستادی... اگر اشکم لالایی ات شود... اب چشمت را می بوسد خواب از سرت رفت چون عشق دیروزمان... کتاب را میبندم که کلاغ قصه رسید و نرسیدیم به هم... از همین نگاه اخر فانوس راهت را ساخته ام... جاده چشم به راه تو... فانوست مردٌد ا,شعر امشب از اسمان دیده تو,شعر امشب از اون شباست,شعر امشب از نوید راستی,شعر امشب از محمد علی بهمنی,شعر امشب شب مهتابه از کیست,شعر باید امشب بروم از سهراب,دانلود شعر امشب از نوید راستی,شعر امشب ای ماه از شهریار,امشب از شعر پرم,شعر چند سال از امشب بگذره ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها